۰۵ تير ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۶
کد خبر: ۶۱۰۹۴۳
طنز؛

پهبادنامه | دمی با رئیس جمهور دمدمی!

پهبادنامه | دمی با رئیس جمهور دمدمی!
ترامپ: ببین پمپئو اون گوساله شیرده سعودی داره زنگ می‌زنه خودت جواب بده بگو اعصابم داغونه، 100 میلیون دلار کارت به کارت کنه یه خورده حالم بهتر شه.

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | علیرضا داودی

دمی با رئیس جمهور دمدمی!

ترامپ: خانم، خانم!

ملانیا: چی باز داد می زنی؟

ترامپ: قربون دستت تلویزیون رو روشن کن بزن فاکس نیوز، نه بزن شبکه یک ایران ببینم این شینزو نامه ما رو تحویل داده یا نه. از صبح هرچی بهش زنگ می زنم رد تماس می ده.

ملانیا: چقدر بهت گفتم به این ژاپنی ها اعتماد نکن، دیدی اصلا پذیرایی بلد نبودن، رفتیم اونجا اتاقشون رو دیدی نه یک مبل درستی نه یک تابلوی خوشگلی، انگاری رفته بودیم قبرستون.

ترامپ: ول کن بابا من نگران چی هستم تو نگران چی! برو تلوزیون رو روشن کن.

دقایقی بعد از پخش خبر ساعت 21 شبکه یک

ترامپ در حالی که از عصبانیت سرخ شده و موهای زردش به هم ریخته: خانم اون پاکته رو می‌بینی زیر شینزو؟ اون چقدر شبیه نامه منه. اون رو چرا اونجا گذاشته؟ عجب گوسفندیه این شینزو چرا نامه رو تحویل نداده؟ یکی نیست بیاد ترجمه کنه ببینم این حیاتی چی میگه.

ملانیا: گفتم بهت که این ژاپنی‌ها قابل اعتماد نیستن، یادت رفته برامون بجای سوشی، سوسک سرخ کرده آوردن؟ اصلا از اولش هم پیدا بود اینا عقب افتاده‌ان با اون حروف الفباشون.

ترامپ به سرعت از در اتاق خارج شده و از راهروی مخفی به اتاق سری جلسات می‌رود

ترامپ: بولتون جون الان دقیقا چی شد؟ مگه نگفتی نامه رو بفرستیم دیگه حله؟ الان چرا نامه ما شده نشیمن گاه شینزو؟

بولتون: ببینید قربان از اول هم گفتم یکی دوتا موشک ول بدید سمتشون، تنگ موشک آخری هم یک نامه بفرستید بهتر جواب می‌گیرید.

ترامپ: بابا تو که از بن سلمان هم بی‌شعورتری.

(تلفن پاناسونیک روی میز زنگ می‌خورد)

ترامپ: ببین چقدر اینا پررو هستن، نامه من رو گذاشتن اونجا بعد تلفنشون رو گذاشتن روی میز من..... هی پمپئو این تلفن رو بنداز توی توالت بعدشم برو یکی دوتا تحریم روی این تلفن سازی پاناسونیک و برادران ببند تا یاد بگیرن جای نامه من کجاست.

(نتانیاهو به خط شخصی ترامپ زنگ می‌زند)

ترامپ: تو چی میگی دیگه؟ هر چی می‌کشم از دست تو و اون داماد یهود پرست خودمه، حیف که دختر عزیزم زنشه و گرنه طلاقش رو ازش می‌گرفتم ( خودش تعحب می‌کند و زیر لب می‌گوید: اگه دخترم زنش نباشه دیگه طلاق کی رو باید بگیرم؟)

نتانیاهو: ترامپ جون به من چه؟ من که از اول گفتم بمب اتم بزن این ایران رو دود کن تا بتونیم راحت زندگی کنیم اما تو گوش نکردی.

ترامپ: ببین دور من رو کیا گرفتن! خب آخه قاطر، من اگه اتمی بزنم به ایران اونها هم یه جوری می‌زننت حماس رو از سپاه تشخیص ندی! یابویی هستی‌ها!

تلفن پاناسونیک دوباره زنگ می خورد.

ترامپ: ببین پمپئو اون گوساله شیرده سعودی داره زنگ می‌زنه خودت جواب بده بگو اعصابم داغونه، 100 میلیون دلار کارت به کارت کنه یه خورده حالم بهتر شه.

چند روز بعد در اتاق سرّی جنگ

فرمانده ارشد نظامی: قربان اون پهباد خوشگله بود فرستاده بودیم سمت ایران.

ترامپ: همون رادارگریزه؟ همون سوپر پیشرفته فوق تخصصی که الهی قربونش بشی؟

فرمانده: بله

ترامپ: همون که رفته بود ببینه نامه من سرنوشتش چی شد؟

فرمانده: نه قربان نامه شما که چندشمون می‌شه بهش دست بزنیم یا دنبالش بگردیم.

ترامپ: حالا بگو ببینم چی شده؟

فرمانده: قربان ترکید!!!! یعنی ایرانی ها زدن پودرش کردن.

ترامپ: یعنی چی ترکید؟ مگه رادار گریز نبود؟ اینا خیلی دیگه پررو شدن. بیار اون کیف تسلیحات هسته‌ای من رو.

بولتون، پمپئو و نتانیابو از خوشحالی دستاشون رو به هم می‌مالن.

سربازی با یک کیف سیاه رنگ وارد می‌شود و کیف را جلوی ترامپ قرار می‌دهد؛

ترامپ: الان می‌زنم چهارتا نقطه شون رو پودر می‌کنم تا بفهمن نباید با من لج کنن.

نتانیابو: قربان ولی ایران سه تا نقطه بیشتر نداره‌هاااا (صدای خنده اتاق را فرا می‌گیرد)

ترامپ عصبانی از این شوخی لوس در کیف را باز می‌کند که یک پاکت نامه بیرون می‌افتد.

ترامپ: وا اینکه همون نامه من به ایرانی‌هاست که. این چیه روش نوشته شده؟

بولتون: نوشته اگر لازم باشه از این هم نزدیک‌تر می‌شیم - اداره پست جمهوری اسلامی.

 در همین لحظه فرمانده نظامی سراسیمه وارد اتاق جنگ می‌شود.

فرمانده نظامی: قربان گزارش تحلیلی تبعات حمله به ایران را آوردن. بفرمایید؛

ترامپ مشغول مطالعه می‌شود و لحظه به لحظه صورتش سرخ و چشمانش گشادتر می‌شود. بعد از لحظاتی می‌گوید: حالا چه کاریه بخوایم جنگ کنیم؟ یک پهباد بود دیگه، تازه تصادفی بود و بغلش رنگ داشت؛ انصافا ارزش نداره بخواهیم حمله کنیم.

پمپئو: ولی قربان نمیشه هیچ کاری نکنیم. آبرومون میره.

ترامپ: باشه، یه زنگ بزن به بن سلمان بگو پول پهپاد رو کارت به کارت کنه واسم. این جوری ما هم یه کاری کردیم./918/ی702/س

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
حسین اسدی
Iran, Islamic Republic of
۰۵ تير ۱۳۹۸ - ۱۴:۴۳
سلام
طنر فاخر و جدابی بود
دیگر نوشته های این نویسنده رو اگر در اخبار مرتبط قرار دهید ممنون میشم
رویه استفاده از طنز برای پرداختن به مسایل جاری کشور و جهان بسیار جالب است که خبرگزاری رسا به خوبی به آن پرداخته است
1
0
خبرگزاری رسا
|
۰۶ تير ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۹
طبق درخواست حضرت عالی، اخبار و یادداشت های مرتبط با نویسنده محترم این یادداشت در قسمت "اخبار مرتبط" افزوده شد.
محمد
Iran, Islamic Republic of
۰۶ تير ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۰
طنز سیاسی فوق با ترامپ جالب بود.
قدرت تحلیل و جولان ذهنی نویسنده رو میرسونه.
1
0
ahmad324
Iran, Islamic Republic of
۰۶ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۰
جایی حوالی دو سال گذشته، هژمونی آمریکایی جان باخت. عصر تفوّق ایالات متحده یک دورهٔ کوتاه سرمستی‌آور بود، سه دهه که هر دو وهلهٔ ابتدا و انتهایش از جنس فروپاشی بود.
0
0